آب خاکستری
استفاده از آب خاکستری باعث می شود نیاز برداشت کمتری از منابع آبی زیرزمینی و سطحی وجود داشته باشند که این کار علاوه بر حفظ منابع آبی، به حفظ محیط زیست هم کمک می کند. همچنین استفاده از آب خاکستری باعث کاهش بارآلی فاضلاب و آلودگی مجاری مربوط به فاضلاب روها می شود.از آب خاکستری برای تغذیه منابع آب زیرزمینی نیز می توان استفاده کرد.
آب خاکستری، مجموعه ای از فاضلاب های تولیدی ناشی از شستن لباس (دستی یا با ماشین لباسشوئی) ، وان حمام ، دوش حمام ، روشوئی و ماشین ظرفشوئی می باشد و می تواند با ایجاد ساز و کاری جدید، برای آبیاری فضاهای سبز مجتمع ها (و یا حتی استفاده های خاص در داخل منزل همچون آب سرویس بهداشتی و غیره) مورد استفاده قرار گیرد. استفاده از آب خاکستری باعث کاهش مصرف آب های سطحی و زیرزمینی می شود. آب خاکستری، ۵۰ تا ۸۰ درصد فاضلاب شهری را تشکیل میدهد. سیستم های استفاده مجدد از آب خاکستری از روش های کم هزینه دستی تا روش های تصفیه ثانویه که توانایی حذف روغن، چربی ها و مواد جامد را دارد، گسترده است. سیستم تصفیه اولیه شامل یک یا چند تانک رسوب گیر است که با حدف مواد جامد و روغنی به کمک یک صافی، آب خاکستری را به منظور آبیاری آماده میکند. این سیستم ها کاملا اقتصادی و به صرفه می باشند. در سیستم های تصفیه ثانویه، روغن، چربی و ذرات جامد بیشتری حذف می شود. استفاده از سیستم خاکستری، بستگی زیادی به تلاش های فردی برای نگهداری از آن دارد. یک سیستم نصب شده آب خاکستری، مسئولیت هایی را به عهده صاحب خانه یا بهره بردار مبنی بر نگهداری صحیح سیستم مطابق دستورالعمل شرکت تولید کننده می گذارد. مصرف کننده باید مطمئن شود که سیستمی که از آن نگهداری می کند، در تمام زمان ها کاملا صحیح کار می کند و در صورت بروز خطا و مشکل، باید در اسرع وقت حل شود.
ستفاده از آب خاکستری به کمک متخصصین مربوطه قابل اجرا و بهره برداری است. برنامه های شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور در همکاری با سازمان نظام مهندسی در راستای تسهیل و لزوم استفاده از این سیستم در کلیه آپارتمان های بزرگ در دست انجام است. مزایای استفاده از آب خاکستری را می توان به صورت ذیل طبقه بندی نمود
۱٫صرفه جویی قابل توجه در حجم آب مصرفی و بازیافت بهینه آب مصرف شده
۲٫افزایش ۵۰ درصد ظرفیت آبیاری بدون صرف هزینه های اضافی
۳٫محدود کردن و کاهش هزینه های تخلیه چاه های جذبی
۴٫بهبود وضع زندگی مردم و کاهش مهاجرت از روستاها به شهرها
۵٫عدم گرفتگی لوله ها به دلیل غلظت پایین مواد آلی
۶٫ارزان و به صرفه بودن سیستم
۷٫اقتصادی بودن طرح
با رعایت استانداردها و رهنمودهای لازم در استفاده از آب خاکستری، مشکل بهداشتی به وجود نخواهد آمد. توجه به کاربرد و مورد استفاده این نوع آب بسیار حائز اهمیت است.
تفاوت آب خام با آب خاکستری:
آب خام به آبی گفته می شود که پس از استحصال از منبع خود هیچگونه عملیات بهینه سازی بر روی آن صورت نگیرد .این آب مناسب شرب نبوده و جهت استفاده آشامیدنی باید متناسب با آنالیز کیفی آن، طی مراحل متناسب تصفیه شود اما آب خاکستری مجموعه ای از فاضلاب های ظرفشویی، دستشویی و حمام می باشد و می تواند با ایجاد ساز و کاری جدید، برای آبیاری فضاهای سبز مجتمع ها (و یا حتی استفاده های خاص در داخل منزل همچون آب سرویس بهداشتی و غیره) مورد استفاده قرار گیرد.
ذخیره سازی آب خاکستری:به طور کلی آب خاکستری را نباید ذخیره کرد.در صورتی منابع آب آشامیدنی در محل وجود دارد، از دفع مستقیم آب خاکستری در مناطق اطراف و محدوده این منابع آبی باید خودداری شود. برای دفع آب خاکستری بهتر در منابع آب سطحی با شدت جریان مناسب یا منابع آب زیرزمینی که مستقیم مورد مصرف آشامیدنی نمی باشند، اقدام نمود.
قوانین آب خاکستری:توجه به نکات زیر هنگام بهره برداری و استفاده از آب خاکستری حائز اهمیت است
بزرگترین برگ
نخل ماداگاسکار یا نخل رافیا (Raffia ) بزرگترین برگها را دارد.
طول این برگها 40 فوت (22/1 متر ) است.
الیاف برگها برای سبد و حصیر بافی و همچنین وصل کردن گیاهان به هم مورد استفاده قرار می گیرد.
هوش در گیاهان
یکی از تفاوتهای آشکار بین ما جانوران و خویشاوندان سبز رنگ دورمان، یعنی گیاهان، میزان جنبش و جابهجایی ماست. ما پذیرفتهایم که هوش را از روی کارها بسنجیم، زیرا کارهایی که انجام میدهیم نشان میدهند که در مغز ما چه میگذرد. بنابراین، چون گیاهان خاموش و بی جنبش به چشم میآیند و در یک جا ریشه دواندهاند، زیاد تیز هوش و زرنگ به نظر نمیرسند. اما گیاهان نیز جنبش دارند و به برانگیزانندههای پیرامون خود پاسخ می دهند.
گیاهان با حساسیت چشمگیری دست کم 15 متغیر محیطی گوناگون را پیوسته بررسی میکنند. آنها میتوانند این پیام های ورودی را پردازش کنند و با کمک دستهای از مولکولها و راههای پیام رسانی، خود را برای پاسخ درست آماده سازند. بنابراین، توان محاسبه گری گیاهان بیمغز شاید به اندازهی بسیاری از جانوران با مغزی باشد که میشناسسیم.
ساقهی در حال رشد میتواند با کمک پرتوهای قرمز دور(مادن قرمز)، نزدیکترین همسایههای رقیب خود را حس کند و پیامد کارهای آنها را پیشبینی کند و اگر لازم باشد، به شیوهای از رخدادن آن پیامدها پیشگیری کند. برای مثال، هنگامی که همسایههای رقیب به نخل استیلت (Stilt) نزدیک می شوند همهی گیاه به سادگی جابهجا میشود. ریزوم برخی گیاهان علفی با رشد کردن به سوی بخش بدون رقیب و یا سرشار از مواد غذایی، جای زندگی خود را بر میگزیند. سس که نوعی گیاه انگل است، طی یک یا دو ساعت پس از نخستین برخوردش با گیاه میزبان، توانایی بهرهبرداری از آن را میسنجد. خلاصه، گیاهان میتوانند ببینند، بچشند، لمس کنند، بشنوند و ببویند.
در این مقاله که در دو بخش تنظیم شده است، با گوشههایی از رفتارهای هوشمند گیاهان و سازوکار چگونگی رخ دادن آنها آشنا میشویم.
دوری از سایه
ساقهی در حال رشد میتواند با کمک نور قرمز دور، نزدیکترین همسایههای رقیب خود را حس کند و پیامد کارهای آنها را پیشبینی کند و اگر نیاز باشد، به شیوهای از رخدادن آن پیامدها پیشگیری کند. این فرایندها را مولکولهایی به نام فیتوکروم میانجیگری میکنند. فیتوکرومها، گیرندهها و حسگرهای نور در گیاهان هستند.
هر فیتوکروم از یک بخش دریافتکنندهی نور و یک بخش دگرگونکنندی پیام تشکیل شده است. بخش دریافتکنندهی نور ساختمان تتراپیرولی دارد و از راه اسید آمینهی سیستئین به بخش دگرگونکننده که گونهای پروتئین است، پیوند میشود. فیتوکروم در پاسخ به طول موجهای گوناگون نور، به شکل کارا و ناکارا درمیآید. شکل ناکارا (Pr) پس از جذب فوتونهای قرمز به شکل کارا (Pfr) در میآید. Pfr که فوتونهای قرمز دور (مادون قرمز) را بهتر دریافت میکند، در پاسخ به این طول موجها به Pr دگرگونه میشود.
ساز و کار فیتوکروم
در نور خورشید، نسبت نور قرمز به قرمز دور نزدیک 2/1 است. اما در یک جامعهی گیاهی این اندازه کاهش مییابد، زیرا رنگیزههای فتوسنتزی، از جمله کلروفیل، نور قرمز را جذب میکنند. تغییر در نسبت نور قرمز به مادون قرمز شاخص قابل اطمینانی برای ارزیابی نزدیکی گیاهان رقیب است. در جامعههای فشرده پرتوهای قرمز دوری که از برگهای گیاهان بازتاب مییابند یا پراکنده میشوند، پیام روشن و منحصر به فردی است که از نزدیکی رقیبان آگاهی میدهد. پس از درک نسبت پا یینی از نور قرمز به قرمز دور، گیاهی که از سایه دوری میگزنید (گیاه آ فتاب پسند) بر رشد طولی خود میافزاید و اگر ترفنندهایش کارگر افتند، جنبههای دیگر پاسخ دوری از سایه باعث شتاب گرفتن گلدهی و تولید پیش از زمان دانه میشوند تا بخت ماندگاری افزایش یابد.
دانشمندان در آزمایشی گروهی از گیاهان را زیر فیلتری پرورش دادند که نسبت نور قرمز به قرمز دور را کاهش میداد و بنابراین، پاسخ دوری از سایه را بر می انگیخت. این گیاهان نسبت به گیاهانی که زیر نور کامل خورشید میروییدند، رشد طولی بیشتری پیدا کردند. البته، اندازهی رشد طولی به اندازهی آفتابپسندی گیاه ارتباط دارد. گیاهان صحرایی نسبت به گیاهانی که به طور معمول در سایهی درختان چنگل میرونید، رشد طولی بیشتری پیدا کردند.
فیتوکرومها اغلب فعالیت پروتئینکنیازی را از خو د نشان میدهند. این مولکولها با پیوند زدن گروههای فسفات به پروتئین ها، فعالیت آنها را تغییر میدهند. بر این اساس، آنها با تغییر فعالیت پروتئینهایی که در تنظیم ژنها دخالت دارند، بر فعالیت آنها تاثیر میگذارند. ژنهای زیادی در گیاهان شناخته شدهاند که از راه فیتوکروم در پاسخ به نور تنظیم میشوند. البته، فیتوکرومها بخشی از پاسخهای زیستی را از راه تغییرهایی در تعادل یونها در سلول پدید میآورند. به هر حال،
تکامل فیتوکرومها
توان درک نسبت نور قرمز به قرمز دور، در نهاندانگان رشد چشمگیری پیدا کرده است. سرخسها و خزندهها به طور معمول با واکنشهای بردباری به سایه، به انبوهی جامعه گیاهی پاسخ میدهند. بازدانگان تا اندازهای واکنشهای دوری از سایه را نشان میدهند. شاید تکامل توان شناسایی پیامهای نوری که از گیاهان پیرامون بازتاب مییابد، برای پیشرفت نهاندانگان تا وضعیت کنونی که در فرمانروی گیاهان حرف اول را میزنند، سرنو شتساز بوده است. اگر فیتوکروم ها نبودند هنوز هم گیاهان دوران کربونیفر ما را در بر گرفته بودند.
فیتوکرومها در آغاز در نیاکان پروکاریوتی گیاهان امروزی به وجود آمدند. به نظر میرسد در آنها به صورت حسگرهای نور کار میکردند. شاید توانایی بینظیر فیتوکروم ها در دگرگونه شدن به شکلهای کارا و ناکارا در پاسخ به کیفیت نور، در پروکاریوتهای آغازین اهمیت کارکردی زیادی نداشته است، اما این ویژگی طی تکامل گیاهان خشکی، گزینش و اصلاح شده و به صورت حسگر پیچیدهای در آمده است که اهمیت آن با اهمیت بینایی در جانوران برابری می کند. به عبارت دیگر، شاید بتوان فیتوکرومها را چشمهای گیاهان به شمار آورد.
فرار از سایه
گیاهان برای دوری از چتر سایهانداز همسایگان خود، میتوانند به کارهای چشمگیرتری دست بزنند. برای مثال، نخل استیلت (Socratea exorthiza) ساقهای دارد که مانند شخصی که عصا زیر بغل دارد، بر ریشههای عصا مانند گیاه تکیه دارد و اغلب نیز به طور مستقیم با زمین تماس ندارد. نام معمولی این گیاه نیز به همین ویژگی اشاره دارد. (واژه استیلت به معنای پایه و تکیه گاه است.) از این رو، این گیاه استوایی را میتوان نخل پایهدار نامید.
هنگامی که همسایگان نخل پایهدار بر میزان نور دریافتی گیاه تاثیر میگذارند یا به منبع غذایی آن دست درازی میکنند، نخل فرار را برقرار تریجح میدهد و همهی گیاه به جایی جابهجا می شود که بسیار آفتابی است. برای این جابه جایی ریشه های تکیه گاهی جدید به سوی جای آفتابی رشد میکنند و ریشههای طرف سایهانداز شده,،آرامآرام میمیرند. در این رفتار گیاه، به خوبی هدفدار کار کردن را میبینیم.
در جست و جوی غذا
گیاهان در جست و جوی مواد غذایی می توانند خاک پیرامون خود را ارزیابی کنند و به جاهایی سر بکشند که بهترین چیزها در آن جا یافت میشوند. دانشمندان به تازگی برای گیاهان آزمونهای هوشی را سامان دادهاند که به کمک آنها میتوان دریافت گیاهان در کندوکاو پرامونشان تا چه اندازهای خردمندانه کار میکنند. آنان با کاشتن گیاهان در خاک ناهمگون، یعنی خاکی که قطعههای آن از نظر کیفیت مواد غذایی با هم تفاوت دارند، هوش گیاهان را میسنجد.
پیچک باغی (Glechoma hederace) توجه گیاهشناسان را به خود جلب کرده است. این گیاه همان طور که روی زمین می خزد، در دو بعد رشد می کند. هر جا که مناسب باشد، از ساقه زیر زمینی آن ریشههایی به سوی زمین و ساقههایی به سوی بالا پدید میآیند. وقتی گیاه در خاک مرغوبی قرار گیرد، انشعاب و شاخ و برگ بیشتری تولید می کند. همچنین، تودههایی از ریشه پدید میآورد تا با سرعت بیشتری از خاک قطعهای که در آن میروید، بهره برداری کند. اما هنگامی که این گیاه خزنده در قطعهی فقیرتری قرار میگیرد، با سرعت بیشتری گسترش خود را به بیرون از آن قطعه، پیش میبرد تا به هر گونهای از آن جا فرار کند. در این حالت، ساقهی زیر زمینی گیاه نازکتر است و انعشاب کمتری دارد.
این تغییر در الگوی رشد باعث می شود، ساقههای هوایی جدید دورتر از گیاه والد شکل گیرند و در محیط تازهای به جست و جوی مواد غذایی بپردازند. البته، میزان رشد فقط با کیفیت مطلق یک قطعه ارتباط ندارد، بلکه میزان مرغوبیت آن در مقایسه با قطعههای پیراون نیز برای گیاه مهم است. در واقع، گیاه قطعهای را به عنوان قطعهی مرغوب شناسایی میکند که دست کم دو برابر سرشار تر از قطعههای پیرامون باشد. اما پیش از این پاسخهای هوشمندانه، گیاه باید بتواند کیفیت قطعهای را که در آن میروید بسنجد.
دو پژوهشگر انگلیسی ژنی را در گیاه رشادی (Arabidopsis) کشف کردهاند که به ریشهها این توانایی را میدهند که برای پیدا کردن قطعههای سرشار از نیترات و نمکهای آمونیوم، خاک را بچشد. فراوردهی این ژن به ریشهها امکان میدهد به جای جست و جوی تصادفی و پر هزینه، به سوی مواد غذایی رشد کنند. این دو پژوهشگر برای شناسایی ژنهایی که ممکن است در این کار دخالت داشته باشند، جهش یافتههای گوناگونی از رشادی را پرورش دادند تا سرانجام جهش یافتهای را پیدا کردند که نمیتوانست با توسعهی ریشههای جانبی از ریشههای اصلی، به جست و جوی نیترات بپردازد. به این ترتیب آنان ژنی را کشف کردند که برای شناسایی نیترات ضروری است.
چشایی در گیاهان
ریشههای گیاهان میتوانند رفتارهای هوشمندانهتری نیز از خود بروز دهند. در دانشگاه تگزاس، استنلی روکس و کولین توماس آنزیمی به نام آپیراز را بر سطح ریشهها کشف کردند که به آنها توانایی میدهد در جست و جوی ATP تولید شده از سوی میکروبهای خاک، قطعههای گوناگون خاک را مزه مزه کنند. آپیراز به صورت پروتئینی متصل به غشا تولید میشود که بخش دارای فعالیت کاتالیزوری آن به سوی بیرون سلول است. این آنزیم با فعالیت آبکافتی خود فسفات گاما و بتا را از مولکلول ATP یا ADP جدا می کند. گیاهان به کمک این آنزیم بخشی از فسفات معدنی لازم برای رشد خود را به دست میآورند. این دو پژوهشگر در آزمایشی نشان دادند، گیاهان تراژنی که مقدار زیادی آپیراز تولید میکردند، نسبت به گیاهان دیگر، رشد بیش تری داشتند.
مکندههای گیاه سس (Cuscuta) نیز برای غارت بهترین گیاه میزبان از حس چشایی بهره میگیرند. این گیاه که توان فتوسنتز کردن ندارد، به گرد ساقههای میزبان می پیچد و برای به دست آوردن مواد غذایی و آب، ساختارهای مکنده خود را درون آنها فرو میکند. هوش این انگل گیاهی در ارزیابی مقدار انرژی که میتوان از میزبان به دست آورد و مقدار انرژی که برای بهره برداری از آن باید صرف شود، به کمک گیاه میآید.
از لحظه برخورد انگل با گیاه میزبان تا آغاز گرد آوری مواد غذایی از آن، نزدیک 4 روز است. این زمان برای ارزیابی میزان پرباری میزبان و تصمیم گیری برای تولید پیچ های کم تر یا بیش تر به دور آن، کافی است. پیچهای بیشتر به تولید مکندههای بیشتر و در نتیجه بهره برداری بیش تر از میزبان میانجامند. اما اگر میزبان پربار نباشد تولید پیچهای بیشتر نوعی هدر دادن انرژی به شمار می آید.
در دهه 1990 کولین کلی نشان داد راهبردهایی که گیاه سس برای جست و جوی بهترین میزبان به کار میگیرد، با مدلهای ریاضی که برای توضیح جنبههای اقتصادی جست و جوی غذا در جانوران ابداع شده بودند، هماهنگی دارند. بنابراین، سس ممکن است زرنگترین شکارچی پیرامون ما نباشد، اما در جست و جوی شکار به خوبی جانورانی که می شناسیم، کار می کند.
لامسه در گیاهان
گیاهان گوشتخوار از جمله گیاه دیونه (Dionea muscipula) با سرعت شگفتآوری به برخورد حشرهها با کرکهای حساس روی برگهایشان پاسخ میدهند. با واکنش گل قهر (Mimosa pudica) به کوچکترین برخورد آشنا هستید. اما این گیاهان، تنها گیاهانی نیستند که میتوانند برخورد را درک کنند. آنها نسبت به دیگر گیاهان، فقط لامسه نیرومندتری دارند.
گیاهان معمولی برای پاسخ دادن به کشیدهای باد به لامسه نیاز دارند. باد میتواند بر میزان شاخ و برگ در گیاهان اثر منفی داشته باشد. از این رو، گیاهان میکوشند با تقویت بافتهای بخشهایی که به نوسان در میآیند، در برابر باد پایداری کنند. البته، هزینه کردن انرژی برای بافتها ممکن است کشاورزان را نگران کند. در یک آزمایش مشاهده شد وقتی گیاه ذرت هر روز به مدت 30 ثانیه تکان داده شود، میزان محصول تا 30 الی 40 درصد کاهش مییابد.
پژوهشگران میخواهند بدانند چگونه پیام لمس، بافتهای محکمتری تولید میکند. بیشتر پژوهشهای کنونی روی کلسیم متمرکز شده است. هنگامی که گیاهان به سویی کشیده میشوند، یونهای کلسسیم از واکوئلها به درون سیتوزول جریان پیدا میکنند. بیرون رفتن این یونها ، که تنها یک دهم ثانیه به درازا می کشد، به فعال شدن ژنهایی میانجامد که با تقویت دیوارهی سلول ارتباط دارند. تاکنون پنج ژن از این ژنهای لامسه (TCH) شناسایی شدهاند. یکی از این ژن ها، رمز ساختن پروتئین کالمودولین را در خود دارد که حسگر اصلی کلسیم در گیاهان و جانوران است. در سال 1995 جانت برام چهارمین ژن لامسه (TCH4) را کشف کرد که آنزیمی به نام زیلوگلوکان اندوترانس گیکوزیلاز را رمز میدهد. این آنزیم روی دیوارهی سلولی گیاهان اثر میگذارد و با تغییرهایی که در اجزای اصلی سازندهی آنها پدید میآورد، بر قدرت و استحکام آنها میافزاید.
آلودگی آب های ما:
مرز شمالی کشور پهناور ما را آب های دریای خزر و مرز جنوبی آن را آب های خلیج فارس تشکیل داده است. که هزاران سال پیش علاوه بر استفاده برای رفت و آمد و حمل و نقل دریایی از نعمت های فراوان خدادادی در آنها ، نظیر انواع و اقسام ماهیهای لذیذ و میگو و به ویژه خاویار معروف دریای خزر برای تغذیه استفاده می شود. اما متاسفانه هر دوی این آب ها به علل و عوامل مختلف آلوده شده اند و آلودگی آن نیز روز به روز افزایش پیدا می کند.
دریای خزر :
شرایط زیست محیطی دریای خزر بسیار نا مطلوب است . چون این دریا بر عکس همه دریا ها که راهی به سوی آب های آزاد دارند ، بسته است . و چون با تمام وسعتش در محاصره خشکی قرار گرفته ، هر روز آلودگی بیشتری به آن اضافه می شود . این آلودگی ها ، تنوع زیادی دارند که از آلاینده های نفتی از چاه های فراوان نفت اطراف آن و غرق شدن کشتی نفت کش جمهوری اسلامی ایران (آذربایجان) در پاییز 1381 گرفته تا سموم کشاورزی و فلزات سنگین و مواد شیمیایی پخش شده از صنایع از طریق رودخانه های اورال ، ولگا ، ارس و فاضلاب های بنادر و شهری اطراف این دریا که همگی فاقد تصفیه خانه هستند تشکیل یافته است.
بدیهی است که نشت آلودگی های هوا و باران های اسیدی نیز به آن افزوده می شود. آلودگی آب دریای خزر و صدمات وارده بر نظام زیستی آبزیان باعث شده که از تعدادماهیها و گیاهان آبزی کاسته شود . بستر دریای خزر که روزی پوشیده از گیاهان زیبای دریایی بوده ، امروزه درر بعضی از بخش ها خالی از هر گونه موجود زنده گیاهی یا جانوری می باشد.
لایه های آلودگی در کف دریا روی هم انباشته شده است و لجن نفتی را بر طبق بررسی هایی تا 5/1 متر تشکیل داده است. و این مناطق را مناطق مرده می نامند چون خالی از زندگی است و گیاهان در آن رشد نمی کنند و جانوران می میرند. لجن های نفتی حتما گورستان بزگی از ماهیان و آبزیان شده است.
امضاء سند کنواسیون محیط زیست دریای خزر به کمک سازمان های بین المللی ، زیست محیطی را برای حفظ اکوسیستم این دریا به همراه داشت. خانم دکتر ابتکار ریاست سازمان حفاظت محیط زیست جمهوری اسلامی ایران طی یم مصاحبه مطبوعاتی « کنوانسیون تهران » را آغازی برای نجات دریای خزر قلمداد کرد.*
خلیج فارس :
آب های خلیج فارس که با شروع حمل و نقل توسط کشت های نفتکش و آمد و شد روز افزون کشتی های باری موتوری ، آلودگی آن آغاز شد در جریان دو دهه اخیر به علل و حوادثی که متعاقبا به آن اشاره خواهد شد ، شدیدا آلوده شده و نظام زیستی آن آسیب دیده است.
خلیج فارس با داشتن 25 پایانه ((ترمینال)) بزرگ نفت ، 30 درصد حجم ترافیک نفتکش های جهان را به خود اختصاص داده است . تنگه هرمز حد فاصل دریای عمان و خلیج فارس هر سال شاهد عبور 20 تا 30 هزار نفتکش از این محل است . نشت 15 هزار تن در- مقیاس متریک – مواد نفتی در اثر تراکم رفت و آمد نفتکشها ، این محل را به آۀوده ترین محیط زیست دریایی تبدیل کرده است .
به طور کلی 1/3 درصد میزان آلودگی نفتی جهان به این منطقه اختصاص دارد که این مقدار در واقع 47 برابر میانگین مقداری است که برای این ناحیه در نظر گرفته شده است . منطقه دریایی خلیج فارس دارای 34 حوزه نفت و گاز با 800 حلقه چاه تولیدی می باشد . فوران مهم در شرایط غیر معمولی می تواند فاجعه آفرین باشد.
دیگر آب ها:
آب رودخانه ها ، نهرها ، دریاچه ها ، منابع آبهای تحت الارضی و زیرزمینی دراثرعوامل گوناگون نظیر جریان آب فاضلابها ، کارخانه ها ، منازل با توجه به مصرف زیاد و روزافزون شوینده ها ، پاک کننده ها ، شامپوها و نظایر آن و همچنین مزارع کشاورزی ، سیفی کاری و باغات که از کود شیمیایی و سموم دفع آفات استفاده می شود و نیز مراکز دفن زباله به طور روزافزون آلوده شده و بدیهی است آبی را که ما می آشامیم به مقدار متفاوت آلودگیهایی بویژه شیمیایی به همراه دارد و تصفیه خانه ها هرگز قابلیت و امکان مقابله با تعداد زیادی مواد شیمیایی از این بابت و ترکیبات ناشی فعل و انفعالات شیمیایی آنها را ندارند و نخواهند داشت.
ما خود مسئول بدی کیفیت آب هستیم :
وقتی آب برای مصرف به اندازه کافی وجود ندارد ، به دلیل اینکه آب کثیف و آلوده شده است ، به بدی روش فاضلاب ها ، تاسیس کارخانه ها و شهر های صنعتی در محل های نا مناسب و روش های غلط آبیاری که از جمله عاملان آنه هستند باید توجه شود . در کشور سوئد که اغلب آب فراوان وجود دارد ، هم از جهت اینکه جمعیت این کشور نسبت به مساحتش کم است و از طرف دیگر بارش باران و رودخانه ها و نهرهای زیادی وجود دارد و در سالهای اخیر از بخش آلودگی ها به آب ها کاسته شده است.
در دهه 1960 و 1970 بخش های استان در زمینه ساخت تصفیه خانه ها اتصال دارند که کیفیت بالایی پیدا کرده اندو صنایع نیز از بخش آلودگی ها در فاضلاب ها کاسته اند. معهذا به علل مختلف کیفیت آب آشامیدنی در سوئد بد تر و بدتر می شود. به ویژه آب چاه های آب شیرین شخصی محتوی مقدار زیادی فلزات و نیترات است.
وضع آب در آینده:
زیاده روی و اسراف در مصرف آب از یک سو و اثرات خشکسالی ناشی از تغییرات آب و هوا به علت آلودگی هوا از سوی دیگر تهدیدی برای کمبود آب در آینده پیش بینی می شود . ولی کمبود آب به ویژه آب آشامیدنی تنها به عنوان دو مورد بستگی ندارد. بلکه آلودگی روز افزون آبهای آشامیدنی که همگی در آن سهمی داریم و مقصر هستیم ، خود ممکن است باعث کمبود شدید آب اشامیدنی سالم در آینده گردد که باید همگی ما ومسئولین ذی ربط به این خطر حیاتی توجه کنیم و جلوی آلودگیها را بگیریم . با توجه به این که موانع و مشکلات گوناگون در سر راه رسیدن به هدف وجود دارد.
یخچالها
یخچال ها توده های یخی هستند که در اثر تبلور مجدد برف تشکیل می شوند. یخچال ها می توانند تحت تأثیر نیروی جاذبه از حرکت و جریان روبه جلو برخوردارشوند.بطور دائم ۷% سطح کل خشکی های زمین از برف پوشیده شده است .
یخچال ها توده های یخی هستند که در اثر تبلور مجدد برف تشکیل می شوند. یخچال ها می توانند تحت تأثیر نیروی جاذبه از حرکت و جریان روبه جلو برخوردارشوند.بطور دائم ۷% سطح کل خشکی های زمین از برف پوشیده شده است . دریاها و رودخانه های یخ متحرک به یخچال های طبیعی شهرت دارند. در قلب قطب شمال، قطب جنوب و مناطق کوهستانی و مرتفع زمین یخچال های طبیعی فراوانی وجود دارند. یخچال ها در گذشته از گستردگی بیشتری برخوردار بوده اند، به طوریکه نواحی که امروزه نواحی معتدل زمین را شامل می شوند در دوره های یخچالی گذشته پوشیده از یخچال های طبیعی بوده اند. یخچال ها عامل مهم در فرسایش، حمل و نقل و رسوب گذاری در دوران های مختلف زمین شناسی و همچنین در حال حاضر می باشند. ● چگونگی تشکیل یخچال حد ارتفاع برف های دائم خط تعادل نام دارد که با عرض جغرافیایی ،جهت قرارگیری دامنه، فراوانی بارندگی ودیگر شرایط محلی نظیر بادهای گرم و زمان نزولات تغییر می کند. بطور مثال متوسط این حد در نواحی قطبی و نزدیک قطب تا ارتفاع ۶۰۰ متر از سطح دریا، در منطقه آلپ ۲۸۰۰ تا ۳۱۰۰ متر و در مناطق استوایی به ۵۴۰۰ تا ۵۸۰۰ متر می رسد. این حد تعادل در دماوند در ارتفاع ۳۵۰۰ متری واقع است. در شرایط اقلیمی مناسب بخشی از برف ممکن است تابستان را بدون ذوب شدن پشت سر گذاشته و به تدریج با گذشت سالها این انباشتگی رشد عمیق تری یافته و درنهایت می تواند منجر به تشکیل یخچال طبیعی شود. بلورهای یخ سازنده یخچال های طبیعی نوعی کانی به شمار آمده و توده های یخ یخچال های طبیعی که از تعداد زیادی بلورهای بهم قفل شده بوجود می آید نوعی سنگ دگرگونی محسوب می گردد ،که همچون دیگر سنگهای دگرگونیبا افزایش دما ذوب میشوند. ● طبقه بندی یخچال های طبیعی یخچال های طبیعی جهان به چهار دسته اصلی طبقه بندی می شوند: ۱) یخچال های دره ای (Valley glaciers)۲- یخچال های کوهپایه ای (pediment glaciers)۳- یخچال های پهنه ای (Ice sheets)۴- یخچال های قاره ای (Continental glaciers). یخچالهای دره ای در واقع رودهایی از یخ هستند که در دره های مناطق کوهستانی جریان دارند و همانند رودها از پهنا و عمق و طولهای متفاوتی برخورداند. یخچال های کوهپایه ای یا کوهستانی، را که گاه یخچال های آلپی نیز می نامند، یخچال هایی هستند که در دامنه کوههای مرتفع تغذیه شده و از پهلوی کوهها به طرف پایین جریان می یابند. یخچال های کوهستانی بسیار کوچک را یخچال های دیواره ای (Cliff glaciers) و یخچال های آویزان یا معلق (Hanging glaciers) و یخچالک (glacieret) می نامند. از آنجا که سرعت حرکت پهلوها و کف هر یخچال بر اثر اصطکاک ناشی از تماس با دیواره و بستر دره کاهش می یابد، بیشترین سرعت یخچال معمولاً در محلی بالاتر از کف دره و در میانه یخچال می باشد حرکت یخچال های طبیعی از چند سانتیمترتا چند متر در روز متفاوت است. اگرچه حرکت اکثر یخچال ها کند است اما گاهی برخی از آنها حرکتی بسیار سریع از خود نشان می دهند که موج (surge) نامیده می شود. سریعترین پیشروی که بوسیله مشاهدات واقعی مورد تأیید و تصدیق قرار گرفته برابر با ۱۱۰ متر در روز و متعلق به یخچال کویت] واقع در کوههای شمال هندوستان بوده است علت حرکت سریع یخچال ها را نبود ثبات یخچال می دانند، که به نیروی جاذبه اجازه می دهد یخچال ها را از روی سطحی که بر آن قرار گرفته اند حرکت دهد. انباشت مقادیر ی آب اضافی در کف یخچال یکی از راههایی است که احتمالا موجب افزایش فشار در داخل یخچال شده و در نتیجه ذوب شدن یخ در کف یخچال، موجب حرکت آن شود. ▪ یخچال های سرد و گرم تمام یخچال ها سرد هستند اما برخی از آنها سردتر از حد معمول می باشند. یخچال سرد، یخچالی است که در طول ماههای تابستان نیز هیچگونه ذوبی در آن صورت نمی گیرد و دمای آن همیشه زیر نقطه انجماد است ولی یخچال گرم یخچالی است که در فصل تابستان به نقطه ذوب می رسد. ▪ کوه یخی یا (iceberg) کوه یخی (Iceberg)، قطعات درشت یخ است که از انتهای رو به دریای یخچال شکسته و جدا شده است.بخش زیادی از حجم کوههای یخی درداخل آب قراردارد.حرکت این قطعات یخی در سطح دریا وذوب شدن آنها باعث میگرددکه رسوبات حمل شده توسط آنها در دریا رسوب کند وقطعات درشت را درون رسوبات دانه ریز دریایی آزاد نماید . ▪ سیرک یخچالی Cirques) هر سیرک یخچالی حوضچه ای است که یخچال کوهستانی از آن جریان می یابد به عبارت دیگر، نقطه کانونی تغذیه یخچال، سیرک نامیده می شود. پس از ناپدید شدن یخچال و ذوب تمام آن سیرک یخچالی به صورت آمفی تئاتری بزرگ و یا کاسه ای عظیم ظاهر می شود که بخشی از یک سوی آن بریده شده است دریاچه ای را که در سنگ بستر حوضچه کف سیرک تشکیل می شود دریاچه سیرکی (Tarn) می نامند. ▪ دره یخچالی (Glacier valley) یخچال طبیعی معمولاً به جای ساختن دره ، مسیر دره های ساخته شده را دنبال می کند. دره های یخچالی معمولاً دارای نیمرخ عرضی پهن U شکل هستند در صورتیکه دره های کوهستانی معمولاً V شکل می باشند. ▪ یخرفت (Drift) واژه کلی یخرفت به تمام رسوباتی به اطلاق می شود که یابطور مستقیم بوسیله یخچال ویا اینکه بوسیله فعالیت های یخچالی در درون دریاچه ها ، اقیانوس ها و یا رودها رسوب کرده اند. یخرفت ها به دو دسته لایه دار و فاقد لایه بندی تقسیم می شود. به یخرفت های بی لایه ای که بطور مستقیم بوسیله یخ یخچال به جا گذاشته می شوند ،تیل (Till) می گویند. تیل ها از مخلوط اتفاقی قطعه های سنگ در اندازه های مختلف تشکیل شده و می تواند قطعات بزرگ چند تنی تا دانه های کوچک رس را دربر گیرد قطعات بزرگ معمولاً مخطط و صیقلی هستند (به علت ساییدگی ناشی از حمل به وسیله یخچال). ▪ مورن(؟Moraine) مورن واژه کلی برای توضیح بسیاری از اشکال حاصل از رسوبات یخچالی( تیل) می باشد مورنهایی انتهایی آخرین حد پیشروی یک یخچال را نشان می دهند. مورن های انتهایی هر یخچال کوهستانی به هلالی شباهت دارد که قسمت مقعر آن در جهت پایین دره گسترش یافته است. ● دوره های یخچالی دوره های یخچالی شاخص دوران چهارم بخصوص دور پلیستوسن هستند. هرچند دوره های یخچالی پیش از پلیستوسن در دوران پالنوزوئیک و پرکامبرین نیز شناخته شده است. دو دوره اصلی یخچالی در طول دوران چهارم شناخته شده که بوسیله یک دوره اصلی بین یخچالی میندل- ریس (Mindel- Riss) از یکدیگر جدا می گردند. هر یک از این دو دوره یخچالی نیز به تعدادی دوره هایکوچک تقسیم می شوند و دارای مراحل پیشرونده یا به تاخیر افتاده ای هستند که وجود آنها مشکل تعیین سن مطلق یخچالها را زیادتر می کند. یخچالها در اروپای شمالی، آلپ و آمریکای شمالی شناخته شده اند. تعداد هر یک آنها در این مناطق نیز متفاوت است و هم ارزی لازم تنها بین یخچالهایی که به دوره های جدیدتری تعلق دارند، دیده می شود: ۱) در اروپای شمالی سه دوره یخچالی تشخیص داده شده است: - الستر: (Elster) یخچالها از مناطق بسیار دور تا منطقه لایپزیک پیشروی کرده بودند. - ساآل :(Saal) یخچالها از منطقه قبلی نیز بیشتر تجاوز کرده و تا حاشیه منطقه رن (Rhin) پیشروی کرده اند. - ویستول :(Vistule) یخچالها به هامبورگ رسیده و مورنهای آن از دانمارک تا ورشو و از آنجا تا روسیه بجای مانده است. بعد از این سه دوره یک دوره یخچالی تاخیری فرا می رسد که پهنه آن تا کشورهای اسکاندیناوی محدود بوده و به وسیله دریای بالتیک احاطه می شوند. ۲) در آلپ پنج دوره یخچالی شناخته شده است: - دوره یخچالی دونائو (Donau)، گونز (Gunz) و میندل (Mindel) که نام آنها از دانوب و شعبات آن گرفته شده و همزمان با دوره الستر است. - ریس: (Riss) این دوره یخبندان در داخل کوه های آلپ پیشروی کرده و تمام جلگه سوئیس را می پوشاند. - وورم (Vurm): وسعت این یخبندان کمتر از ریس است و یخچال رن به لیون نمی رسد. دوره تاخیری در منطقه آلپ با رشته ای از مورنها که اغلب دریاچه های بزرگ جبهه شمالی (دریاچه های فرانسه، سوئیس و اطریش) و جنوبی (دریاچه های ایتالیا) آلپ را احاطه کرده اند، مشخص می شود. ۳) درآمریکای شمالی چهاردوره یخچالی دیده می شود که بترتیب عبارتند از: نبراسکا، کانزاس، ایلینویز و ویسکانسین. دوره ویسکانسین با دوره های ویستول و وورم و دوره ایلینویز با دوره های ریس و ساآل از نظر زمانی مطابقت دارند. آب و هوای دوران چهارم بطور متناوب تغییر کرده و وجود دوره های یخچالی و بین یخچالی که اولی از روی پایین بودن درجه حرارت و فراوانی ابرها و دومی از روی بالاتر بودن درجه حرارت و کمتر شدن میزان ابرها تشخیص داده می شوند،نشانه های این تغییرات هستند. هر یک از این نوسانات با جابجا شدن مناطق آب و هوایی قطبی به طرف استوا در دوره یخچالی و به طرف قطب در دوره بین یخچالی همراه بوده است. علت اصلی هنوز شناخته نشده ولی به نظر می رسد علت ایجاد این دوره های یخچالی در پلیستوسن ایجاد یک دوره سرد شدن کند و بلند مدت شرایط آب و هوایی بوده که از اوایل ترشیری شروع شده و در پی آن یکسری نوسانهای کوتاه مدت آب و هوایی ایجاد شده که دوره های یخچالی و میان یخچالی را تشکیل داده است. بسیاری از دانشمندان معتقدند که اگر تغییرات مداری زمین در آینده نیز مانند گذشته کنترل کننده ی شرایط آب و هوایی زمین باشد. کره زمین در حدود ۲۳ هزار سال دیگر نیز وارد یک دوره جدید یخچالی خواهد شد.
مهمترین کاج های موجود درایران
جنسهای مهم تیره ی کاج عبارتند از :
1. کاج:این جنس دارای 80 تا 90 گونه بوده که در نیمکره ی شمالی و کوهستانهای نواحی گرم یافت میشود .
طبقه بندی کاج ها اغلب از روی تعداد برگ های قرار گرفته در غلاف مشترک و فرم مخروط انها انجام می گیرد . کاجها ، بومی ایران نیستند و توسط اشخاص به ایران اورده شده اند . از مهمترین کاجهای موجود در ایرن می توان به موارد زیر اشاره کرد :
کاج ایرانی
- کاج جنگلی
- کاج کاشفی
- کاج سیاه
- کاج سنگی {کاج بادامی}
p. eldarica- کاج ایرانی
این کاج بومی ایالات الدار گرجستان بوده و از مدتها قبل به ایران وارد شده است و در مناطق مرطوب ونیمه خشک به خوبی رشد میکند. مخروطها به صورت دوتای وسه تای و عمود به شاخه هستند .
p.silvestris- کاج جنگلی
از اروپا وارد ایران شده و درختان کهن سال ان در سفارت انگلیس دیده می شود . تنه ی ان قرمز رنگ و برگها عموما دو بدو در یک غلاف قرار دارند و طول سوزن ها به 7 سانتیمتر میرسد. از این کاج در جنگل کاری استفاده میشود . میوه ها تخم مرغی و تا 5/7 سانتیمتر طول دارند .
p.longifolia - کاج کاشفی
این گونه بومی هیمالیا بوده و در اوایل قرن بیستم ابتدا توسط مرحوم کاشف سلطنه به ایران وارد شده و در لاهیجان وجود دارد.
P. nigra- کاج سیاه
برگهای دوتای به طول 15 سانتی متر ؛میوه ها تخمه مرغی تا 8 سانتیمتر که قسمت داخل برچه ها ، سیاه رنگ است.
- کاج سنگی p. nigra
این کاج به علت داشتن دانه های درشت به کاج بادامی مشهور است و بومی نواحی مدیترانه بوده و در شمال ایران کاشته شده است . برهای ان به صورت دو تای به طول 12 سانتی متر و مخروط ان درخشنده و 12 سانتیمتر طول دارد. از دیگر کاجهای موجود در ایران میتوان به کاج حفار و کاج دریای اشاره کرد.
عناصر هواشناسی :
واژه تغییر هوا به معنی تغییرات کوتاه مدت جوی است ، اما اصولا تغییر به چه معنی است و چه چیزی تغییر می کند ؟ با دیدبانی از برخی خصوصیات مشخص اتمسفر که مرتب در حال تغییر می باشند و مشخص کردن انها در هر لحظه یا زمان معین ، می توان به چگونگی وضعیت هوا پی برد.
متغیر های مهمی که در تعیین وضع هوا موثر هستند عبارتند از :
1- دما
2- رطوبت
3- دید افقی (مه و غیره )
4- ابرها و وضعیت آسمان
5- نوع و مقدار بارندگی
6- فشار هوا
7- باد
گرچه عناصر دیگری نیز همیشه دیدبانی شده و در توصیف وضع هوا مورد استفاده قرار می گیرند ، اما انچه مورد برسی بیشتر قرار می گیرد همین موارد مذکور است که همراه با عوامل دیگری که بر انها تاثیر می گذارد برسی خواهند شد . به عبارت دیگر اکثر دیدبانی های جوی بر اساس همین هفت عنصر ذکر شده انجام میگیرد . از عناصر ذکر شد ابر و جهت باد بیش از همه در پیش بینی های جوی موثر هستند .
عناصر جوی را نباید جدا از هم مورد برسی قرار دهیم زیرا کاملا با هم در ارتباط هستند . از بین عوامل هواشناسی دمای هوا مهمترین عاملی است که تغییرات آن باعث ایجاد تغییر در عناصری می شود که ما آنها را تغییر وضع هوا می نامیم .
هوای گرم بیش از هوای سرد بخار آب را در خود جای می دهد . بنابراین با وزش باد گرم و عبور ان از روی سطح مذکور و یا توده های آب سرد سرعت تبخیر افزایش می یابد . حال چنانچه هوای گرم به اندازه کافی سرد شود ، هوای سرد قادر به نگهداری آب اضافی در خود نخواهد بود و بخار آب اضافی به صورت قطرات ریز آب از آن خارج می شود . لذا مشاهده می شود که تغییر دما باعث تغییر رطوبت ، و در نتیجه تشکیل ابر و مه و بارندگی می شود.
تغییر دما باعث اختلاف فشار نیز می گردد . اکر بخشی از هوا نسبت به هوای اطراف خود گرمتر گردد منبسط سده و چگالی آن کاهش می یابد ، به طوری که میل به صعود پیدا میکند . چون هوای سرد اطراف نسبت به هوای گرم شده سنگین تر است ، لذا فشار آن نسبت به هوای گرم شده بیشتر خواهد بود .به عبارت دیگر در شرایط فشار مساوی ، فشار سنج در قسمت گرم شده هوا مقدار کمتری را نسبت به هوای سرد نشان می دهد . در چنین شرایطی که فشار در یک نقطه از جو کم و در جای دیگر زیاد می باشد ، جریانی از هوا به نام باد از نقطه ای که فشار هوا در انحا بیشتر است به سمت فشار کمتر است برقرار می گردد . برای تجسم موضوع کاسه پر آبی را در نظر بگیرید که وارونه روی میزی قرار گرفته باشد . به محض اینکه کاسه برداشته شود ، جریان آب در اطراف برقرار می گردد . کاسه اب حالت ان نقطه ای را دارد که فشار هوا در ان زیاد است .
سوراخ لایه اوزون
لایه اوزون در قسمت شمالی زمین در سال 1980 بین 15تا20 درصد کاهش پیدا کرده است. برای رفع این مشکل جمعی ازبهترین متخصصان زمین شناسی هر سال برای تحقیق وجستجو دور یکدیگر جمع می شوند .در سال 1992 پروکتیل مونترئال درباره’ لایه اوزون مطالعه و تحقیقی داشت که فهمید بزرگ شدن سوراخ لایه اوزون بستگی به آلودگی هوا و تولید مواد سمّی دارد.در همان سال سازمان ملل متحد و حفاظت از محیط زیست برنامه ای را طرّاحی کرد که این برنامه جهت محافظت و حمایت از محیط زیست و مخصوصا لایه اوزون به نام برنامهUNEPطراحی کرد که این برنامه جهت جلوگیری از تولید مواد سمّی و مواد شیمیایی آلوده کننده،است.مولکولهای اکسیژن(O2) به اکسیژن اتمیک (O) تبدیل می -شوند .اکسیژن اتمیک به سرعت با مو لکولهای بیشتری ترکیب شده و به شکل اوزون می شود .ان پوشش حرارتی که در سطح بالا رشد کرده و سلامتی لایه اوزون را به خطر انداخته است و این مورد باعث شده است که اگر استراتوسفر نباشد ما نتوانیم بدون آن زنده بمانیم . بالای استراتوسفر مقداری از آلودگی مضّر اشعه مادون بنفش را و همچنین تشعشعاتی از خورشید (امواج بین 320 تا 240) را که باعث می شود لایه اوزون آسیب ببیند و همچنین جان گیاهان به خطر بیفتد را جذب میکند.اشعه مادون بنفش با تابیدن نور مولکولهای اوزون را میشکافد ولی اوزون می تواند تغییر شکل بدهد و عکس العمل زیر ازآن حاصل میشود:
O+ O2 :مادون قرمز +O3
O2+O:O3
همچنین اوزون در اثر عکس العمل زیر نابود میشود :
O3+O:O2+O2
عکس العمل دوم با افزایش پیدا کردن ارتفاع آهسته انجام می شود امّا عکس العمل سوم سریعتر انجام می شود. دربین همکاری عکس العمل ها تمرکز اوزون درحال تعا دل است. دربالای اتمسفر اکسیژن اتمیک هنگا می که اشعه مادون بنفش در سطح بالایی است، پیدا می شود. در اثر حرکت استراتوسفر هوای متراکم تری بدست می آید وجذب اشعه ی مادون بنفش افزایش می یابد و سطح اوزون به حد اکثر و تخمینا" km20می رسد.همراه با تئوری کمپمن یک مشکل نیز وجود داشت که این مشکل در سال 1960 تشخیص داده شد وحقیقت این بود که اوزون به وسیله عکس العمل 4 آهسته حرکت می کرد و دیده نمی شود.
گرم شدن زمین ترمیم حفره اوزون را به تعویق می اندازد
دانشمندان هشدار داده اند :پدیده گرم شدن زمین می تواند تلاشها برای ترمیم حفره اوزون را که قرار بود تا سال 2050 انجام گیرد،حدود30سال به تعویق اندازد .این مو ضوع به رقم پیشرفتهایی است که بای از رده خارج کردن مواد شیمیایی مخرّب اوزون انجام شده است.
طبق گزارشی کاهش فراوانی در مصرف گازهای ساخته دست انسان بنام ((کلروفلورو کربن)) پدید آمده است .اینها گازهایی هستندکه لایه محافظ زمین را می خورند .دانشمندان گفتند:اگر کشورها مصمم به دنبال نمودن این روند باشند ،((حفره داخل لایه اوزون به آغاز به جمع شدن و کوچک شدن خواهد نمودتا اینکه ظرف 50 سال ترمیم خواهد شد . )) این جمع بندی و نتیجه گیری توسط ((مجمع بررسی فرایند های استراتوسفر و نقش آن در آب و هوا )) SPARC)) به عمل آمد .این مجمع از صد ها کارشناس اقلیمی که دسامبر سال 1999در آرژانتین گرد هم آمدندو در سایه توجهات سازمان هواشناسی جهانی تشکیل جلسه دادند،شکل گرفته است.
این دانشمندان هشدار دادند: حتّی اگر کاهش مصرف گازهایCFC برآورده شود،پدیده گرم شدن زمین_که نتیجه تولیید گازهای گلخانه ای با وجود کربن به عنوان عنصر اصلی آن است و از سوختهای سنگواره ای بدست می آید _میتواند محلت ترمیم حفره اوزون را چند دهه به تعویق اندازد.به عنوان یک تناقض ، گرم شدن زمین ،جو را در نزدیکی سطح زمین حرارت میدهد اما لایه پایینی ((استراتوسفر )) یعنی جایی را که اوزون قرار دارد همچنان سرد نگه میدارد . این دماهای پایین به ویژه درزمستان مسبب جمع شدن ابرهای استراتوسفر در نواحی قطبی میشود . این پدیده آغازگر واکنشهای نابود کننده اوزون توسط مولکولهای کلری استکه توسط کلروفلورو کربن ها آزاد میشوند. پیش بینی های دایر بر این که حفره اوزون که بالای قطب جنوب قرار دارد، به زودی کوچک خواهد شد با آخرین اطلا عات مغایرت دارد که نشان میدهد که این حفره درحال گسترش است وبه طور بی سابقه ای در چند سال اخیر بزرگ شده است.
تاریخچه سوراخ شدن لایه اوزون :
جریان تاسف بار سوراخ شدن لایه اوزون در لایه زیر استرا توسفر در بالای منطقه انتارکتیکا اولین بار در دهه هفتاد (1970 تا 1979)توسط یک گروه تحقیقاتی به نام BAS کشف شد .این گروه در مورد اتمسفر بالای منطقه انتارکتیکا از یک ایستگاه تحقیقاتی که بسیار شبیه این عکس میباشد مشاهده می گردند.
*اطلاعات ایستگاه تحقیقاتی هالی
*ایستگاه تحقیقاتی BAS فالکر اولین بار در حالی تحقیقات را انجام داد که اندازه گیری اولیه در سال1985برای اولین بار سوراخ شدن لایه اوزون آنچنان نگران کننده بود که دانشمندان تصور میکردند که دستگاهای اندازه گیری خراب است .آنها دستگاه های دیگری جانشین آن دستگاه ها کردند تا آنکه نتایج بدست آمده اندازه گیری های اولیه را تایید کرد .چندماه بعد که سوراخ شدن لایه اوزون قابل مشاهده بود،(پس از مشاهده سوراخ شدن لایه اوزون تحقیقات قبلی تایید شد)از طرف دیگر اطلاعات ماهواره TOMS سوراخ شدن لایه اوزون را نشان نمی داد ،بدین دلیل که نرم افزارهایی که اطلاعاتی در مورد لایه اوزون میداد به صورتی برنامه ریزی شده بود که لا یه اوزون در منطقه کوچکی موردبررسی قرار می گرفت .بررسی های بعدی ، اطلاعات بدست آمد هنگامی که نتایج گروه BASمنتشر نشد،مورد تایید قرار گرفت و بیانگر این مطلب بود که سوراخ شدن لایه اوزون به طور سریع ودر مقیاس بزرگی بر بالای منطقه انتارکتیکا انجام می شود.
اوزون لایه ای را در استراتوسفر تشکیل میدهد که منطقه استوا باریکتر و در دو قطب پهن تر است .میزان اوزون در بالای سطح کره زمین به وسیله مقیاسی به نام DU ((Dobson units))اندازه گیری میشود که این میزان در منطقه استوایی در حدود 260DUاست و به میزان بیشتری در جاهای دیگر است . این در حالی است تغییرات فصلی بسیار وسیعی اتفاق میافتد واین در حالی شکل می گیرد و اشعه ماورای بنفش در لایه استراتوسفر نفوذ میکند یا آن را می شکافد.
کبک:
پراکندگی:
14 گونه مختلف از این نوع پرنده تا کنون شناسایی شده است. زیستگاه طبیعی این پرنده از کوههای منطقه خاورمیانه و آسیا از شرق یونان و جنوب بلغارستان , آسیای صغیر تا منچوری چین گسترده است. کبک در آمریکای شمالی, هاوایی و نیوزیلند نیز از جمعیت خوبی برخوردار شده است.
زیستگاه طبیعی:
کبک را می توان در دامنه ها, کوه ها و صخره ها یافت.
مشخصات ظاهری:
وزن: از 510 تا 680 گرم با متوسط 595 گرم
نرها (با وزن 510 تا 800 گرم) کمی از ماده ها (با وزن 450 تا 680 گرم) از لحاظ طول و وزن بزرگترند. ترکیب پرها در هر دو جنس نر و ماده یکسان است. رنگ این پرنده قهوه ای مایل به خاکستری در بالا و زرد کمرنگ در قسمت شکم است. یک خط سیاه از قسمت جلوی سر آغاز شده و پس از عبور از چشمها و گردن, در قسمت بالای سینه تمام می شود و سر و سینه خاکستری پرنده را از قسمت سفید رنگ گلو جدا می کند. پهلوی پرنده با ترکیبی از رنگ سیاه و شاه بلوطی متمایل به سفید پوشانده شده و پرهای انتهایی بال, به رنگ شاه بلوطی هستند. نوک, لبه پلکها, ساق و پاهای کبک به رنگ صورتی تا قرمز سیر هستند. اگرچه هر دو جنس نر و ماده ممکن است دارای یک سیخک کوچک در قوزک پا باشند, ولی این معمولا از مشخصات جنس نر است. کبک های نابالغ کوچکتر هستند و به رنگ قهوه ای و خاکستری هستند. در زیستگاه طبیعی این پرنده, رنگ آن بسته به موقعیت جغرافیایی منطقه متغیر است. رنگ پرندگان مناطق خشک تر, بیشتر متمایل به خاکستری و سفید است.
تولید مثل:
جوجه های کبک
فواصل تولید مثل: کبک ها بسته به شرایط محیطی, یک مرتبه در سال تولید مثل می کنند.
فصل تولید مثل: از فروردین آغاز شده و بسته به منطقه جغرافیایی ممکن است تا اواخر تیر و اوایل مرداد نیز در مناطق سردسیر ادامه یابد.
تعداد تخم ها: از 7 تا 21 عدد
مدت زمان خوابیدن بر روی تخم ها: 24 روز به طور متوسط
کبک ها تک همسر هستند. نرها با نشان دادن تمایل خود به ماده با کج کردن سر و باز کردن بالها و نمایش آنها در اواخر اسفند اقدام به جفت گیری می کنند. هنگام خشکسالی و کمبود غذا, عمل تولید مثل ممکن است محدود به چند پرنده شود. نرها از ماده ها در مقابل نرهای دیگر محافظت می کنند.
آشیانه کبک از ساقه های ساده که گاهی با پر و خاشاک پوشانده می شود, در میان صخره ها و یا مناطق پر از بوته و خاشاک, تشکیل می گردد. یافتن آشیانه کبک ها مشکل است و به خوبی تحت مطالعه قرار نگرفته اند. تعداد تخم ها بسته به شرایط محیطی از 7 تا 21 عدد متغیر است. دوره خوابیدن روی تخم ها معمولا 24 روز است و این عمل معمولا وظیفه ماده است. از اواسط اردیبهشت تا اواسط مرداد, جوجه ها از تخم بیرون می آیند که بستگی به موفقیت تخم اول دارد. جوجه ها در هنگام بیرون آمدن از تخم, باهوش و توانا هستند و می توانند پس از چند هفته, پرواز کنند. پس از گذشت 12 هفته, جوجه ها بالغ می شوند. نرها معمولا تا زمان پرورش جوجه ها با خانواده می مانند, اگرچه بعضی از آنها پس از تخمگذاری ماده, خانواده را ترک و به نرهای دیگر ملحق می شوند. هنوز زمان زیادی تا شناختن کامل عادات تولید مثل کبک ها مانده است.
مادر و شاید هم پدر, از جوجه ها مراقبت می کنند تا آنها مستقل گردند.
رفتار:
کبک ها در هنگام صبح و بعد از ظهر در روی زمین به چرا مشغولند. آنها مهاجرت نمی کنند و جابجایی های فصلی آنها فقط در ارتفاع است. پرواز کبک معمولا در هنگام احساس خطر انجام می شود و به مسافتهای کوتاه و در سراشیبی محدود است. هنگام عبور از ناهمواریهای سطح زمین, کبکها بر روی پاهای خود جست می کنند و ترجیح می دهند بدوند تا پرواز کنند. گروه اجتماعی اولیه از یک دسته کبک شامل تعداد گوناگونی از بالغ ها و جوجه هایشان تشکیل می شود و بزرگترین گروه ها را می توان در چشمه ها دید. گروههای بزرگتر در زمستان تشکیل می شوند. کبک ها در هنگام شب را زیر بوته ها و یا داخل صخره ها به سر می برند. نرها به طور فعال از قلمرو خود دفاع می کنند.
ارتباط و قوه ادراک:
کبک در حالتهای گوناگون, از صداهای مختلف استفاده می کند که به سه دسته تقسیم می شوند: هشداری, جنگی و جنسی. بیشترین صدایی که از کبک شنیده می شود با آوای chuck, chuck ,… است که از هر دو جنس نر و ماده بر می آید که به تدریج به آوای chukar, chukar ,… تبدیل میگردد و از فواصل دور قابل شنیدن است. از این رو نام کبک را Chukar Partridge گذاشته اند.
عادات غذایی:
کبک معمولا از گیاهان شامل علفها و دانه های آنها, برگ گیاهان و میوه بوته ها بر اساس فراوانی و دسترسی فصلی تغذیه می کنند.
غذاهای جانوری: حشرات
غذاهای گیاهی: گیلهان سبز, برگها, دانه ها, حبوبات و میوه ها
اهمیت منفی اقتصادی برای انسان:
کبک به پراکندگی و رشد علفهای هرزه کمک می کند. همچنین کبک مستعد ابتلا به بیماری های مرغی بوده و در مزارع پرورش این پرنده, می تواند آن را به انسان منقل کند.
اهمیت مثبت اقتصادی برای انسان:
کبک Chukar اولین پرنده ای قابل شکار است که در سال 1893 به آمریکای شمالی وارد شده و برای آژانس های شکار در این منطقه ایجاد درآمد کرده است. دشواری شکار این پرنده و وجود آن در دامنه ها و مناطق دوردست, شکار این پرنده را برای شکارچیان جذاب می کند. گوشت کبک نیز از طعم بسیار خوشمزه ای برخوردار است.
وضعیت بقا:
نسل کبک ها به صورت جهانی در معرض خطر نیست. در اکثر مناطق, جمعیت آنها ثابت بوده یا در حال افزایش است. با وجو این, با از بین رفتن زیستگاه های طبیعی و شکار بیش از حد, ممکن است بر جمعیت آنها موثر باشد. همچنین انتقال بیماری از مرغ های خانگی و یا بوقلمون ها, می تواند بر جمعیت آنها اثر گذارد.
رفتار کبک ها
دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی نویسنده ی صاحب نام معاصر در مقاله ای که اصلا مربوط به زیست شناسی نیست، مطلب جالبی درباره ی رفتار کبک نوشته است. او از جمله نوشته است که: "...کبک یک هواشناس دقیق است و ضمناً قانون تنظیم خانواده را هم مراعات می کند، بدین معنی که در سال های خشکسالی و کم باران، تخم می گذارد ولی از روی تخم برمی خیزد _ و طبعاً تخم ها فاسد می شوند. زیرا می داند که جوجه ها در بهار خشک آن سال بدون دانه خواهند ماند،
زنگ سیاه غلات